به دلیل جهانی شدن بازارها و تحولات رقابتی، تقاضا برای فناوری های جدید و نوآوریها هم از سوی کسب و کارهای کوچک و متوسط و هم از سوی صنایع بزرگ روبه افزایش است و حتی شرکتهای بزرگ هم که قادر به بقای خود در بازارهای رقابتی برای سالیان سال هستند و سهم بازار مطمئن و مشخصی نیز دارند، دریافته اند که رقابت در دنیای کسب و کار پرشتاب امروز به طور فزاینده ای مشکل گردیده است و به منظور بقا و کامیابی باید یادگرفت که فعالیتهای توسعه فناوری را زیرنظر داشت و به تغییرات مرتبط با کسب و کـــار خود واکنش سریع نشان داد و به طور مرتب بهبود و نوسازی در تولید محصولات و فرایندها به وجود آورد.
سرمایه گذاری منطقی بر روی فناوری جدید، بنگاههای اقتصادی را قادر می سازد تا به رهبران و رقبای سرسختی در درون صنایع مربوط به خود تبدیل شوند. از میــــان منافع بی شمار فنــــاوری ها می توان به افزایش بهره وری و کارایی، بهبود کیفیت تولید، کاهش مالیات، کاهش هزینه های درازمدت و افزایش رقابت پذیری اشاره کرد. اگرچه شرکتهای کوچک و بزرگ می تــــوانند از مزایای فناوری های جدید منتفع شوند اما همه آنها به منظور غلبه بر موانع متعدد و دستیابی به اهداف مختلف کسب وکار خود به سرمایه گذاری بر روی فناوری های جدید تمایل دارند. برای مثال شرکتهای کوچک و متوسط غالباً از فناوری برای رقابت موثرتر با شرکتهای بزرگ استفاده می کنند در حالی که شرکتهای بزرگ غالباً مایل هستند از فناوری برای ارتقای کارایی و حذف لایه های پرسنلی استفاده کنند.
سرمایه گذاری بر روی فناوری های جدید اگرچه می تواند درنهایت برای شرکت مفید باشد، اما کار پرچالشی نیز هست بخصوص برای شرکتهای کوچک و متوسط که عمدتاً دسترسی کمتری به اطلاعات فناوری دارند و برای تحقیقات مربوط به فناوری به حمایتهای مالی و تخصصی نیاز دارند. به دلیل محدود بودن منابع شرکتهای کوچک و متوسط و ناتوانـــی نسبی آنها در جذب هزینه ها و ریسک های مربوط به توسعه فناوری های بومــــی، آنها غالباً برای کسب مزیتهای فناوری های جدید و نوآوریها درگیر فرایند انتقال فناوری می شوند. انتقال فناوری فرایند اکتساب، شبیه سازی، انتشار و توسعه فناوری است که بــه صورت رسمی ازطریق قرارداد، حق الامتیاز و یا شراکت و توافقات غیررسمی انجام می پذیرد. شرکتهای کوچک و متوسطی که درگیر فرایند انتقال فناوری می شوند قادر به دریافت مزایای فناوری جدید ازطریق تحقیق و توسعه سازمانهای دیگر می شوند و از هزینه ها و ریسک های همراه با توسعه فناوری های بومی و یا در درون سازمان، اجتناب می ورزند. اما با وجود این حتی در فرایند انتقال فناوری، آنها با مشکلاتی که ناشی از عدم وجود ارتباطات شبکه ای بین آنها و سازمانهای بزرگ تحقیقاتی و نبود پرسنل متخصص برای شناسایی فناوری جدید است مواجه می شوند.

ناحیه چالش اول: یادگیری فناوری های جدید

اطلاعــــات درمورد فناوری های جدید به طور گسترده ای دردسترس و نسبتاً آسان است. این اطلاعات ازطریق انواع انتشارات فنی، دولتی و سایت های اینترنتی مرتبط با موضوع فناوری که از قبیل سایت مرکز انتقال فناوری ملی (NTTC)، کسب می شود. با وجود این، شرکتهای کوچک و متوسط غالباً فاقد توانائیها و منابع کافی جهت کسب اطلاعات صحیح و به موقع و یا کفایت لازم جهت استفاده مناسب از این اطلاعات هستند و هزینه کسب این اطلاعات نیز خود مانع است. شرکتهای بزرگ عموماً دارای منابع و پرسنل دردسترس و متخصص جهت نظارت بر توسعه فناوری خود هستند درحالی که مدیران شرکتهای کوچک و متوسط غالباً نمی توانند وقت خود و یا همکارانشان را به طور رایگان صرف جستجوی فناوری های جدید کنند. به همین دلیل، بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط به کمک و حمایت در کسب اطلاعات درمورد فناوری جدید و استفاده موثر از آن اطلاعات نیاز دارند.

استراتژی های بالقوه

تعجبی ندارد تحقیقاتی که در زمینه انتقال فناوری صورت گرفته است، نشان می دهد که بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط تاحد بسیار زیادی از تلاشهای خود در زمینه کسب اطلاعات جدید درمورد فناوری ها دردسترس و مناسب منتفع گردیده اند. به علاوه تحقیقات نشان داده است که شرکتهایی می توانند از این اطلاعات بیشتر استفاده کنند که به طور روزمره با محیط تجاری خــویش در تعامل هستند، شبکه سازی با مشتریان مهم، عرضه کنندگان و رقبای نوآور می تواند به مقدار بسیار زیادی ابزار موثری برای شرکتهای کوچک و متوسط در کاهش هزینه های کسب اطلاعات باشد زیرا این شبکه ها هنگامی که به عنوان یک سیستم شراکتی سازماندهی می شوند دسترسی رایگانی را برای اطلاعات مهمی که غالباً در بازار آزاد غیرقابل دسترس هستند، فـــراهم می سازند. به علاوه این شبکه ها عاملی برای ایجاد اعتماد بین شرکتهای کوچک و متوسط و شرکای آنها نیز هستنـــد. فهرست منابعی که می توانند به صورت بالقوه، منبع مهمی از اطلاعات مربوط به فناوری های جدید باشند، عبارتند از:
اتحادیه های تجاری؛ اتاقهای بازرگانـــی؛ رقبا؛مشتریان؛ سازمانهای دولتـــــــی؛ عرضه کنندگان؛ انتشارات صنعتی یا فنــی؛ اینترنت؛ دانشگاهها و انستیتوهای تحقیقاتی.

بسیاری از صاحبان و یا مدیران شرکتهای کوچک و متوسط، کسانی که به طور فعال از این شبکه ها به عنوان بازار جمع آوری اطلاعات استفاده می کنند، گزارش داده اند که عرضه کنندگان و مشتریان، مفیدترین منبع اطلاعات فناوری هستند، بویـژه اطلاعات جمع آوری شـــده از عرضه کنندگان کلیدی می تواند برای توسعه محصولات و روشهای جدید تولید، ارتقای محصولات و روشهای موجود و یا طرح توسعه دیگر کسب و کارها در درون صنعت برای مقابله با تهدیدات رقبا مورداستفاده قرار گیرند. در یک دوره زمانی مشخص باتوجه به محدودیتهای مالی و پرسنلی شرکتهای کوچک عرضه کنندگان مهم، مشتریان و دیگر مهره های تاثیرگذار در محیط تجاری، موثرترین و دردسترس ترین ابزار ممکن است. هنگامی که این اطلاعات مجدانه و مستمرانه پیگیــــــری شوند شبکه سازی می تواند به شرکتهای کوچک و متوسط کمک کند که خود را در لبه تیزفناوری و نوآوری نگاه دارند. با وجود این، ممکن است برخی از شرکتهای کوچک و متوسط بخواهند بعضی از تحقیقات در این زمینه ها، موردعلاقه را در محل شرکت خود انجام دهند. این کار می تواند به طور موثری از طریق جستجوی ساختاریافته و هــدفمند از نشریات تخصصی، دولتی و سایت های اینترنتی و آژانس های مرتبط با فناوری صورت گیرد.

ناحیه چالش دوم: ارزیابی فناوری های جدید

باتوجه به عدم دسترسی نسبی به منابع مالی و هزینه های بی نهایت بالای تحقیق در فنــاوری های جدید، شرکتهای کوچک و متوسط باید ریسک کسب این فناوری ها را توسط یک تحلیل استراتژیک عمیق در ابتدا برای هر فناوری درنظر بگیرند. هدف از این تحلیل استراتژی اطمینان از این است که دستاوردهای آینـــده این فناوری جدید از هزینه ها و ریسک های مالی و قانونی آن باارزش تر و مهمتر خواهدبود. در حالی که انجام این تحلیل استراتژیک یک قدم ضروری در هر اکتساب یا انتقال فناوری جدید است، شرکتهای کوچک و متوسط غالباً مواجه با چالشهایی هستند که مانع توفیق آنها در دستیابی به فناوری های جدید می شود. به دلیل اینکه ممکن است شرکتهای کوچک و متوسط زمان کافی را برای انجام تحلیل استراتـــژیک در درون موسسه خود نداشته باشند، و ناتوانی این تحلیل به دلیل فقدان منابع مالی برای استفاده از کمک بیرون از موسسه برای تحلیل فناوری و توانایی موردنیاز برای صحت و سقم و تکمیل تحلیل نتایج حاصله توسط متخصصان باشد.

استراتژی های بالقوه: گرچه ارزیابی استراتژیک فناوری باید با نوع و ویژگیهای خاص فناوری شرکتهای کوچک و متوسط متناسب باشد، اما ثمربخشی یک تحلیل استراتژیک باید براساس درجات عنوان شده در ذیل باشد:

  1. درجه ای که فناوری، توانایی شرکتهای کوچک و متوسط برای تحقق اهداف استراتژیک آنها افزایش می دهد؛
  2. درجه ای که فناوری، شرکتهای کوچک و متوسط را بر تحقق یا پیشی گرفتن از انتظارات مشتریان و مصرف کنندگان، قادر می سازد؛
  3. میزان دسترسی به منابع داخلی و خارجی کافی (مالی و یا منابع انسانی) برای کسب و اجرای فناوری های جدید؛
  4. درجه ای که فرهنگ سازمانی از انطباق فناوری حمایت می کند و در موفقیت آن سهیم است؛
  5. میزان دسترسی به متخصصان داخلی و خارجی موردنیاز برای ایجاد هماهنگــی فناوری های جدید یا فناوری های موجود؛
  6. سطح کنترل شرکتهای کوچک و متوسط برای استفاده از سود ایجاد شده حاصل از فناوری جدید از طریق حفظ حق الامتیاز و موافقت نامه؛
  7. درجه ای که شرکتهای کوچک و متوسط برای موضوعات محیطــی در استفاده از فناوری های جدید مسئولیت دارند.

بنابراین، با وجود مشکلات شرکتهای کوچک و متوسط در ارزیابی کامل فاکتورهای فوق، دولتها یا سازمانهایی که از بودجه دولتی استفاده می کنند، می توانند ازطریق فراهم آوردن دسترسی آسان به انواع اطلاعات زیر کمک برجسته ای به شرکتهای کوچک و متوسط کنند:
– اطلاعات مربوط به روندهای تولید و عرضه در صنعت؛
– اطلاعات مربوط به روندهای بازار؛
– اطلاعات فنی و اطلاعات مربوط به سطوح کارایی تولید؛
– اطلاعات فنی که می تواند برای تعیین مفیدبودن فناوری های جدید یا محصولات ارتقایافته، توسط شرکتهای کوچک و متوسط مورداستفاده قرار گیرد؛
– اطلاعاتی درباره برنامه های حمایتی دولتی وخصوصی دردسترس برای شرکتهای کوچک و متوسط درجهت توسعه و اکتساب فناوری.
به علاوه شرکتهای کـــوچک و متوسط می توانند از مهارتهای شرکای مالی و بانکی که غالباً قادر و یا علاقه مند به ارزیابیهای مالی و تحلیل یا انتخاب فناوری های مختلف هستند، استفاده کنند.

ناحیه چالش سوم: انطباق موفق فناوری جدید
گرچه اکتساب فناوری جدید اولین قدم شرکتهای کوچک و متوسط برای ارتقای عملکرد رقابت پذیری ازطریق نوآوری است اما توانائیهای اجرای نهایی، نه تنها به کسب فناوری بستگی دارد بلکه به توانایی شرکتهای کوچک و متوسط برای اداره موثر فناوری جدید و فعالیتهای کلیدی مرتبط به آن برای انطباق موفق فناوری ازقبیل آموزش، بازاریابی، سرمایه گذاری مالی و… بستگی دارد. شرکتهای کوچک و متوسط نه تنها باید شخصاً هریک از فعالیتهای فوق را یاد بگیرند بلکه باید ظرفیت تقویت عملکرد ناشی از انطباق فناوری جدید را نیز به حداکثر برسانند. شرکتهای کوچک و متوسط باید یک اتصال استراتژیک میان همه ابعاد یک فراینـــــد نوآوری به وجود آورند. به علاوه در شرایطی که شرکتهای کوچک و متوسط می بایستی منابع تکنولوژیک را از شرکای بیرونی (به طور مثال موسسات دولتی، شرکتهـــای بزرگ و نمایندگیها) بگیرند سرمایه گذاری موفق در امر فناوری بستگی به توانایی در تنظیم، سازماندهی، مدیریت موثر و روابط همکاری با این شرکا دارد. سرانجام مدیریت فناوری نیازمند این است که مدیران، یک دیدگاه درازمدت استراتژیک نسبت به کسب و کار اخذ کنند و برای نظارت و کنترل تاثیر تغییرات تکنولوژیک بر روی موقعیت بازار خود تلاش آگاهانه ای داشته باشند.

استراتژی بالقوه: بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط دارای محدودیت منابع برای فعالیتهای نوآوری هستند و غالباً فقدان تجربه و مهارتهای مدیریتی موردنیاز در درون موسسه برای تضمین یک موفقیت (سود) اساسی از اکتساب فناوری هستند. بنابراین، شرکتهای کوچک و متوسط احتمالاً نیازمند استفاده از برنامه های همیاری هستند کـــه برای کمک به آنها در زمینه های منابع انسانی و فناوری مدیریت به کار می روند. به علاوه، به دلیل اینکه مدیریت فناوری موثر بستگی به آگاهی از فناوری های جدید و رویدادهای نوآوری و شناخت و درک محیط درونی دارد که فناوری را به کار خواهدگرفت. توانایی شرکتهای کوچک و متوسط برای مدیریت موثر فناوری ازطریق برنامه های طراحی شده برای آماده ساختن آنان ازطریق دسترسی سریع به بازارهای قابل استفاده مرتبط و اطلاعات فناوری بیشتر خواهدشد.